زنان، پیشروان توسعه روستایی
مشارکت، به عنوان یکی از معیارهای تواناسازی زنان در توسعه از دیدگاههای مختلفی مورد توجه بوده و در این ارتباط تعاریف متعددی ارائه شده است.
در لغتنامه دهخدا در معنی مشارکت آمده: «مأخوذ از تازی شراکت و انبازی و خصهداری، بهرهبرداری (ناظمالاطباء)، شرکت، شریک بودن، انبازی کردن.»
آلن پیرفت در دیباچه اثر دستهجمعی «مشارکت چیست» مینویسد: «مشارکت مورد مشورت قرار دادن قبل از تصمیمگیری را گویند به نحوی که اظهار شخصی و اعمال مراقبت در جریان اجرایی این تصمیم و تحول نتایج آن امکان داشته باشد.» مسیر مشارکت را رشد توانایی اساسی بشر، از جمله شأن و منزلت انسانی و مسؤول ساختن او در باروری نیروی تصمیمگیری و عمل که سنجیده و از روی فکر باشد میداند. وی برای مشارکت چهار بند اساسی قایل است:
ـ صیانت نفس
ـ درک نفس
ـ قدرت تصمیمگیری برای خود
ـ تسلط بر نفس خویش
«رام پی یاراو» معتقد است مشارکت همان شرکت داوطلبانه و آزادی افراد در فرآیند توسعه است که این عمل از روی اجبار صورت نمیگیرد. او میگوید مداخله مردم با چهار مفهوم قابل درک است. این مفاهیم عبارتند از:
ـ مشارکت در تصمیم گیری
ـ مشارکت در اجرای برنامههای
توسعهای
ـ مشارکت در ارزشیابی برنامههای
توسعه
ـ مشارکت در سهمبندی منافع توسعه
به طور کلی میتوان گفت مشارکت عبارت است از دخالت انسان در سرنوشت خویش. مشارکت واقعی در کلیه مراحل زندگی از تصمیمگیری تا عمل و از عمل تا ارزشیابی و اصلاح مجدد را شامل میشود. مشارکت دارای فواید متعددی است از جمله:
ـ محول نمودن نقش بیشتری به مردم
ـ گسترش مراکز قدرت و تصمیمگیری
ـ کاهش بار بوروکراسی
ـ کاهش اختلافات و دعاوی قضایی
ـ کسب همبستگی بیشتر
ـ انعکاس نیازهای محسوس مردم
ـ توانا نمودن مردم به تعیین پارامترهای
توسعه
ـ کسب عدالت اجتماعی بیشتر
مشارکت محدود به قشر خاصی نبوده و کلیه آحاد جامعه را در بر میگیرد که با توجه به ماهیت و نوع برنامهها و میزان و نحوه مشارکت آنان، متفاوت خواهد بود. جلب مشارکت مردم از گذشتههای دور در جوامع مختلف مورد توجه قرار گرفته است. بر سنگ قبر لائوسئو در پانصد سال قبل از میلاد عبارت جالبی نوشته شده است: «به جستجوی مردمت برخیز، آنان را دوست بدار، از آنان بیاموز، با آنان برنامهریزی کن، به آنان خدمت کن، با آنچه که آنان میدانند شروع کن، بر اساس آنچه که دارند بنا کن، اما بهترین رهبران وقتی وظایفشان تمام شد، کارشان به ثمر رسید مردم همه اظهار میکنند: ما خودمان آن را انجام دادهایم.»
همکاری و همفکری مردم در اجرای پروژههای توسعه ضمن جلوگیری از اسراف و هدر رفتن منابع، دستیابی به اهداف را تسریع مینماید و اعتماد به نفس و رضایت در آنها به وجود میآورد.
انسانها دارای نیروهای بالقوه متفاوتی میباشند و در مسیر تکامل و بهبود زندگی مادی و معنوی خود به یکدیگر نیازمندند. تنها از طریق مشارکت است که نقاط ضعف فرد توسط نقاط قوت سایرین مرتفع میشود و یک نظام پویای اجتماعی با حداکثر بازدهی که تأمینکننده نیازهای اساسی افراد آن است به وجود خواهد آمد. مشارکت میتواند فکری، بدنی یا ترکیبی از هر دو باشد که در هر صورت آن مشارکتی حائز اهمیت است که بار فکری داشته باشد. به عبارت سادهتر فردی بهتر میتواند در امور جامعه مشارکت مؤثر داشته باشد که آگاهتر باشد. مشارکت، نیروی پراکنده و ضعیف افراد جامعه را جمع میکند و یک نیروی مقتدر و واحد را به وجود میآورد که عملکرد و تأثیر آن از جمع نیروهای پراکنده بیشتر است.
زنان در امور مختلف جوامع روستایی و شهری مشارکت داشته و دارند اما در بسیاری از موارد به نحو مطلوب نبوده و از توان آنان به نحو مؤثر که کارآمد استفاده نمیشود.
میشل آندری (Michel Andree) در این ارتباط میگوید: «مردمشناسان، جامعهشناسان و مورخان همواره از ظهور مرد کارورز، اندیشمند و خلاق سخن گفتهاند و عملاً زن کارورز، اندیشمند و مولد و خلاق را
به فراموشی سپردهاند.»
مهمترین مقولهای که باید به آن توجه شود این است که در فرآیند تصمیمگیری، زنان نیز به مانند مردان حق تصمیمگیری داشته باشند و در این امر مشارکت نمایند. به بیان دیگر در یک پروژه توسعهای، این به معنای مشارکت در تمامی مراحل (بررسی نیازها، شناسایی مشکلات، برنامهریزی، مدیریت، اجرا و ارزشیابی) میباشد.
افزایش مشارکت زنان میتواند دو بعد اساسی داشته باشد، یکی مشارکت در اموری که با مردان مشترک است و دیگری افزایش مشارکت آنها با یکدیگر، در اموری که در هر جامعه به زنان محول میشود. میتوان گفت در امور مختلف شهر و روستا مشارکت زنان باید وضعیت بهتری داشته باشد. زیرا زنان علیرغم آنکه بسیاری از فعالیتها را بر عهده دارند، در تصمیمگیری امور اساسی دخالت داده نمیشوند. این موضوع مانع از مشارکت آنان در برنامههای گوناگون تولیدی، فرهنگی و سیاسی است. گاهی این مشکلات آن چنان جدی و عمیق میشود که مانع از مشارکت زنان در گروه همجنس خود میشود. پایین بودن سطح دانش و آگاهی، عدم دسترسی و کنترل بر منابع و مشغله زیاد، مهمترین موانع مشارکت مؤثر و آگاهانه زنان در امور توسعه جامعه شهری و روستایی است. بر اساس گزارش یونیسف موانع فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و اقتصادی موجود، در برابر روند تکامل دختربچهها و زنان، به مراتب بیشتر از مردان و پسران است. میزان مشارکت زنان در تصمیمگیریهایی که در سطوح اجتماعی، منطقهای و ملی صورت میگیرد، بسیار محدود و با حدود مشارکت مردان نابرابر است.
در گزارشات فائو نیز آمده که در اغلب فرهنگها، زنان در امور رهبری و تصمیمگیری که از فعالیتهای اصلی توسعه محسوب میشوند، هیچ گونه نقشی بر عهده ندارند. آنها حتی نمیتوانند در فرآیندهای تصمیمگیری در سطوح خانه و یا کشورشان مشارکت کامل داشته باشند. هر چند با تشکیل گروههای محلی میتوان زمینه این کار را گسترش داد، معهذا، لازم است جامعه نیز تواناییهای آنان را در تمامی سطوح تصمیمگیری بیش از پیش مورد تأیید و پذیرش قرار دهد. علاوه بر تشکیل گروه، آموزش نیز یکی از راههایی است که به وسیله آن میتوان زمینه مشارکت زنان در تصمیمگیریها را فراهم نمود. معمولاً زنانی که در یک گروه قرار میگیرند برای دسترسی به آموزش نسبت به زنانی که به طور فردی عمل میکنند از شانس بیشتری برخوردارند.
برخی از موانعی را که میتوان برای مشارکت زنان برشمرد به قرار زیر میباشد:
1ـ سطح پایین سرمایه و آموزش زنان (آنان در این رابطه اغلب از مردان ضعیفترند)
2ـ تحرک محدود
3ـ بیارزش بودن کار زن از دیدگاه مردان
4ـ تصور کارفرماها به اینکه زنان مایلند مرتبا کار خود را عوض کنند
5ـ آداب و رسوم غلط
6ـ تصور اینکه زنان از نظر جسمی ضعیفترند
بسیاری از نقشهایی که توسط زنان ایفا میشود در محدوده خانه صورت میگیرد (نقش همسری، مادری، کدبانوگری، معلمی، تربیت و ...) این فعالیتها گاهی به صورت انفرادی و برخی اوقات گروهی صورت میگیرد. فعالیتهای زن در داخل منزل بسیار متنوع و متعدد است و بدین ترتیب او بسیاری از اوقات مفید خود را به این امر اختصاص میدهد.
آنچه مایه تأسف است، عدم توجه به ارزش کار زن در منزل از سوی کارشناسان توسعه و مردان است. بسیاری از این افراد، کار زنان را در منزل بیاهمیت دانسته و گاهی آن را حساب نمیکنند و چه بسا به حساب تفریحات و اوقات آزاد میگذارند.
با این وجود باید گفت که خانواده کانون زندگی افراد در یک جامعه روستایی و شهری است. آدمها با خانوادهشان کار میکنند، با خانوادهشان عبادت میکنند و با خانوادهشان تفریح میکنند. تقریبا همه نیازهای افراد در چارچوب خانواده برآورده میشود.
منابع و مآخذ:
1ـ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، لغتنامه دهخدا، تهران، مؤسسه دهخدا.
2ـ روزنامه همشهری، تمسخر مردان زنان ژاپنی را به ستوه آورده است (گزارش اجتماعی)، ش254، سال اول.
3ـ رود کوسکی ماری ل. تلاشهای فراموش شده زنان در عرصه کشاورزی، پروین معروفی (مترجم)، تهران، وزارت کشاورزی، مجله زیتون، شماره 94.
4ـ صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف)، دختربچهها سرمایهگذاری برای آینده، نیلوفر پورزند (مترجم)، تهران، انتشارات دفتر یونیسف در ایران.
5ـ شعبانعلی فمی، حسین، معیارهای تواناسازی زنان درتوسعه، پایاننامه کارشناسی ارشد، ماهنامه جهاد، شماره 171.
علی جباری دکتری مدیریت آموزشی