- انواع برنامه‏ریزی و اولویتهای آن

برنامه‏ریزیها یا دراز مدت (جامع یا استراتژیک) و یا کوتاه مدت (عملیاتی) هستند . در برنامه‏ریزی دراز مدت و جامع، خطوط کلی و آینده سازمان تبیین می‏گردد . این برنامه‏ریزی کلان و جامع، به برنامه‏های مقطعی و کوتاه مدت جهت می‏دهد . و از پراکندگی و گاهی تعارض و تضادها در برنامه جلوگیری می‏کند . در برنامه‏ریزی عملیاتی خطوط کلی برنامه جامع در اجزای مناسب خرد شده و هر جزء بصورت هدف در برنامه‏های عملیاتی تعیین می‏گردد . پس می‏توان برنامه‏ریزی عملیاتی را اینگونه تعریف نمود: «برنامه‏ریزی عملیاتی را می‏توان پیش‏بینی عملیات برای نیل به هدفهای معین با توجه به امکانات و محدودیتها و خطوط کلی ترسیم شده در برنامه جامع تعریف کرد .» (64)

باید گفت‏برنامه‏ریزی در راس وظایف مدیر قرار دارد و شالوده مدیریت است .

پس برای رسیدن به هدف مورد نظر، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه‏ریزی کافی صورت بگیرد .

سازماندهی

1- سازمان و سازماندهی

یکی دیگر از ارکان مدیریت، سازماندهی است . سازمان مجموعه مرکبی است از واحدهای جزئی که هریک به سود بقیه، عهده‏دار انجام کار معینی هستند . (65)

سازماندهی نیز تجویز چرخه روابط رسمی بین افراد یک سازمان و منابع آن، به منظور دست‏یابی به اهداف آن است . (66)

2- مبانی سازماندهی و عملیات آن (67)

برای سازماندهی، مبانی مختلفی چون هدف، وظیفه، نوع تولید، عملیات، منطقه عملیات، ارباب رجوع یا مشتری وجود دارد .

از مهمترین مسائل در سازماندهی و تجدید سازمان، گزینش و بکارگیری افراد درستکار و شایسته در سازمان است . حضرت علی در نامه‏ای خطاب به مالک اشتر ملاکهای گزینش کارگزاران را بیان می‏فرماید; از جمله اصالت مذهبی و خانوادگی، تقوا، شرم، حیا و حزم; (68) نکته مهمی که امام در این گزینش به آن اشاره می‏کنند «والقدم فی الاسلام المتقدمة‏» است‏یعنی کسانی را برگزین که در اسلام پیشگام‏تر بوده‏اند . در جای دیگر حضرت در سازماندهی نیروهای یک مدیر می‏فرماید: لا تتکل فی امورک علی کسلان; «بر انسانهای کسل در کارهایت تکیه نکن‏» (69)

تقسیم کار

در تئوری حضرت امیر علیه السلام تقسیم کار یکی از مبانی و اصول مدیریت است; زیرا مدیر بوسیله تقسیم کار می‏تواند به اصل کنترل و نظارت مبادرت کند و بدون تقسیم کار این امر باطل است .

وظایف داخل یک سازمان یا اداره به دو بخش عمده تقسیم می‏شود:

1- وظایف خاص مدیریت

2- وظایف مربوط به اجرای عملیات . (70)

1- اهمیت تقسیم کار:

هانری فایول می‏گوید: تقسیم کار یکی از قوانین طبیعی است که منظور از آن بدست آوردن نتیجه بهتر و زیادتر است . هرچه عملیات سازمان توسعه یابد، اهمیت تخصص و تقسیم کار بیشتر می‏شود . در تقسیم کار باید از تمایلات طبیعی افراد استفاده کرد; زیرا افراد کاری را که از عهده انجام آن بخوبی برمی‏آیند ; با میل بیشتری قبول می‏کنند و این عمل به کارآیی آنها می‏افزاید . این تقسیم کار باید در اموری باشد که عرفا نیاز به آن هست; در اموری که فقط به خدمات یک نفر نیاز هست تقسیم کار مفهومی ندارد . (71)

در مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام تقسیم کار بر اساس شایستگیها انجام می‏پذیرد . مدیر امور را بر مبنای لیاقت و شایستگی افراد توزیع می‏کند . اگر مجاری امور، مشخص و معین نباشد و به اصل تقسیم کار توجه نشود، امور مختل می‏گردد و حتی در برخی موارد اصطکاک ایجاد می‏شود . وظیفه مدیر و حاکم اسلامی تبیین وظایف است . رعایت اصل لیاقت از احراز مشاغل بر مبنای جایگزینی روابط بر ضوابط جلوگیری می‏کند .

و فی الله لکل سعة و لکل علی الوالی حق بقدر ما یصلحه و لیس یخرج الوالی من حقیقة ما الزمة الله من ذلک الا بالاهتمام و الاستعانة بالله و توطین نفسه علی لزوم الحق و الصبر علیه فیما خف علیه او ثقل; «برای تمامی این گروهها نزد خداوند گشایشی است و هریک به مقدار اصلاح کارشان بر حاکم حق دارند، والی نسبت‏به انجام وظایفی که خداوند برعهده او گذاشته است توفیق پیدا نمی‏کند; مگر به کوشش و کمک خواستن از خداوند و مهیا ساختن خود بر ملازمت‏حق و شکیبایی و استقامت در برابر آن; خواه بر او سبک باشد، خواه سنگین .» (72)

کار انجام شدنی باید به یک فرد و یا واحد اداری مناسب اختصاص یابد . مدیران نباید خود کارهای عملی فراوانی را عهده‏دار شوند و یا در گسترش سرپرستی مستقیم بکوشند .

پس از دسته‏بندی کارها باید برای هر قسمت مسؤولی را انتخاب و حدود اختیارات او را مشخص کرد . حضرت علی علیه السلام در ادامه نامه خود به مالک اشتر می‏فرماید: واجعل لراس کل امر من امورک راسا منهم لا یقهره کبیرها و لا یتشتت علیه کثیرها; «ای مالک! باید برای هر کدام از کارهایت‏یک رئیس انتخاب کنی، رئیسی که کارهای مهم او را مغلوب نسازد و کثرت کارها او را پریشان و خسته نکند .» (73)

امام علیه السلام همچنین در وصیت‏به امام مجتبی علیه السلام می‏فرماید: واجعل لکل انسان من خدمتک عملا تاخذه به فانه احری ان لا یتواکلوا فی خدمتک ; «فرزندم! برای هریک از زیردستانت کاری تعیین کن تا اگر آن را انجام نداد او را مؤاخذه و بازپرسی کنی; زیرا این روش سزاوارتر است تا یکدیگر را وانگذارند .» (74)

هماهنگی

مدیر تشکیلات با یک سلسله حرکتها و برنامه‏های منظم، واحدهای مختلف سازمان را به یکدیگر ارتباط می‏دهد و عامل اصلی برای ایجاد پیوند بین افراد و واحدهای سازمان می‏باشد . هماهنگی و هم سویی در یک سازمان از چنان اهمیتی برخوردار است که هرگاه در مجموعه‏ای وجود نداشته باشد آن مجموعه دیگر مجموعه نخواهد بود و مدیری که قادر به ایجاد این هماهنگی در سطح سازمان خود نباشد، مدیر نیست . مسائلی که در هماهنگی باید در نظر گرفته شود، عبارتند از:

1- تقویت انسجام سازمان

2- توزیع تلاشها بین همه افراد و واحدها

3- جلوگیری از اصطکاک و خنثی سازی

4- بازدهی بیشتر و بهتر در مقابل زحمت کمتر

5- سرعت‏بخشیدن به کارها

6- تقویت روابط انسانی و افزایش محبت

در مدیریت اسلامی، «وحدت‏» و هماهنگی از اصول بنیادی محسوب می‏شود; زیرا «امامت‏» سازمان «امت‏» را از طریق آموزشهای گوناگون فکری و عملی با پیوندهای مختلف به یکدیگر مرتبط می‏سازد . (75)

در واقع تقسیم کار و طبقه‏بندی وظایف و نیز هماهنگ کردن عملیات واحدها در یک سازمان در تشکیل سازمان اهمیت‏بسزایی دارد: یکی از طرق مؤثر، هماهنگ کردن عملیات، تقویت ریاست‏سازمان است . هر واحد در یک سازمان مانند چشم و گوش رئیس سازمان است . یکی از اصول هماهنگی، تقابل در هماهنگی است ; به عنوان مثال، اگر یک سازمان از چهار واحد (الف)، (ب)، (ج) و (د) تشکیل شده باشد، کافی نیست که فقط واحد (الف) با سه واحد (ب و ج و د) هماهنگ باشد، بلکه واحد (ب) با سه واحد دیگر و همینطور سایر واحدها با واحدهای دیگر می‏توانند تضمین کننده یک هماهنگی کلان در یک سازمان باشد . (76)

تصمیم‏گیری

یکی از بزرگترین و مهمترین ارکان مدیریت که می‏تواند رمز شکست و یا موفقیت مدیر باشد، «تصمیم‏گیری‏» است . امیرالمؤمنین علیه السلام رای افراد عاقل را موجب نجات آنان می‏داند: رای العاقل ینجی (77) و نیز می‏فرماید: رای الرجل میزان عقله (78); «میزان عقل مرد، اندیشه اوست .»

تصمیمهای صحیح و عاقلانه، امور مختلف سازمان را نظام می‏دهد و حرکت و ارتقا به سوی اهداف را رقم می‏زند; چه بسا «تصمیم‏گیری‏» دقیق که موجب کمال سعادت انسان شمرده شود . حضرت می‏فرمایند: اذا اقترن العزم بالحزم کملت‏سعادة (79); «هنگامی که تصمیم با دقت همراه شود، سعادت کامل می‏شود .»

1- جریان تصمیم‏گیری و تئوری سیستم

نقش مدیر از دید تئوری سیستم حاوی دو جنبه عمده (80) و قابل بحث می‏باشد: جنبه اول: آنکه می‏تواند فعالیت و وظیفه اصلی مدیر در هر سازمان را به تصمیم‏گیری در مورد مسائلی از قبیل سیاستهای اجرایی، مقررات، روشها، نیروی انسانی . . . بیان نمود و جنبه دوم آنکه جریان تصمیم‏گیری از طریق یک سیستم فعال بین «داده‏ها» و «ستاده‏ها» (81) شکل می‏گیرد . در یک سیستم درست، مدیران بر اساس نتایج‏حاصل از تصمیم گیریهایشان ارزیابی می‏شوند; معمولا مدیران بنا بر ضرورت حرفه‏ای تصمیم گیرنده‏اند ولی بیشتر آنان از اینکه چگونه از تحلیل به تصمیم برسند، ناتوانند . تصمیم‏گیری فرایندی است که در شرایط مختلف‏مدیران‏تصمیمات‏مختلف‏می‏گیرند که ارتباط مستقیم با «مساله یابی‏» دارد تا یک مدیر مساله یابی نکند و مسائل را نشناسد، نمی‏تواند آن را حل کند; لذا در تعریف تصمیم‏گیری باید بگوییم:

«تصمیم‏گیری فرایندی را تشریح می‏کند که از طریق آن راه حل مساله معینی انتخاب می‏گردد .» (82)

2- مراحل تصمیم‏گیری

با توجه به مسائل ذکر شده در صفحات قبل، تصمیم‏گیری نیاز به شش مرحله دارد:

1- 2- تشخیص و تعیین مشکل اساسی در سیستم

2- 2- یافتن راه حل ممکن برای مشکل شناسایی شده

3- 2- انتخاب معیار و ملاک جهت‏سنجش و ارزیابی راه حلها

4- 2- مقایسه راه‏حلها با هم و بررسی نتایج هر راه حل

5- 2- سنجش راه حلها با توجه به معیاری که در بند (3- 2) تعیین گردید و نتایج‏بدست آمده در (4- 2)

6- 2- انتخاب یک راه حل مناسب از بین همه راه حلها (83)

به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام برای هر مشکلی راه حلی هست ولیکن یافتن آن نیاز به تدبیر دارد: لکل ضیق مخرج (84); «برای هر تنگنایی راه خروجی هست .»

کسی که آرا و راه حلهای مختلف را بیازماید، می‏تواند لغزشگاهها را با دید وسیع بشناسد .

حضرت علی علیه السلام می‏فرماید: من استقبل وجوه الآراء عرف مواقع الخطاء (85); «کسی که از آرای گوناگون استقبال کند، لغزشگاهها را خواهد شناخت .» و نیز می‏فرمایند: اضربوا بعض الرای ببعض یتولد منه الصواب (86); «افکار مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید; راه صحیح از آن به دست‏خواهد آمد .»

3- عوامل مؤثر (لوازم) در تصمیم‏گیری

در چرخه تصمیم‏گیری عوامل زیادی دخیل هستند . تصمیم‏گیریها در خلا صورت نمی‏گیرد و عوامل محیطی، درونی، فرصت زمانی، همه و همه در تصمیم‏گیری مؤثرند . تصمیمات معمولا دو بخش هستند: 1- تصمیمهای متعارف (عادی) 2- تصمیهای غیر متعارف (غیرعادی .) معمولا تصمیماتی که بر اساس خط مشی روشهای اجرایی، قوانین و عادات گرفته می‏شوند، از نوع متعارف هستند و وقت زیادی از مدیر می‏گیرند، ولی آنچه مهم است و عوامل شکست مدیران را معمولا ایجاد می‏کند «تصمیمات غیر متعارف‏» هستند; تصمیماتی که در رابطه با مشکلات و وضعیتهای غیر معمول اخذ می‏شوند . (87)

از جمله عوامل مؤثر در تصمیم‏گیری عبارتند از:

الف - عاقبت اندیشی و دوراندیشی:

هنگام تصمیم‏گیری باید به عواقب و جوانب امر بیندیشیم و نتایج آینده آن را لحاظ کنیم . امیرالمؤمنین علیه السلام در این خصوص می‏فرماید: و ناظر قلب اللبیب به یبصر امده و یعرف غوره و نجده (88); «چشم دل انسان خردمند پایان کارش را می‏بیند و نشیب و فراز خویش را می‏شناسد .»

مولوی در کتاب مثنوی موضوع عاقبت‏اندیشی را چنین می‏بیند:

حبذا دو چشم پایان بین راد

که نگه دارند دین را از فساد

آنکه پایان دید احمد بود که

دید دوزخ را همینجا توبتو

دید عرش و کرسی و جنات را

بردریده پرده غفلات را

گر همی خواهی سلامت از ضرر

چشم ز اول بند و پایان را نگر (89)

«عاقبت نگری‏» در کارها که در واقع نگرشی عمیق به آینده است از اصل «آینده‏نگری‏» سرچشمه می‏گیرد و این اصل از اهمیت فوق العاده‏ای برخوردار است . المؤمنون هم الذین عرفوا ما امامهم . (90); «مؤمنان کسانی هستند که آینده خویش را می‏شناسند .»

ب - ابهام زدایی: یکی از وظایف مدیر جهت ایجاد هماهنگی این است که از هرگونه حرکتی که به این هماهنگی ضربه می‏زند، قاطعانه بپرهیزد . اسلام دین صفا، صمیمیت و محبت است . یکی از حرکات شیطانی که می‏تواند ساختار یک سازمان را بر هم ریزد «اصل نجوی‏» است . در گوشی صحبت کردن یکی از اعمال شیطانی جهت فتنه‏انگیزی است: انما النجوی من الشیطان لیحزن الذین آمنوا (91); در گوشی سخن گفتن از اعمال شیطان است و منافقان با چنین عملی می‏خواهند مؤمنان را دلتنگ و اندوهناک کنند .»

مدیر موفق کسی است که از هرگونه حرکت و اعمال ابهام آور و شبهه‏انگیز در محیط کار ممانعت و پیشگیری کند و اجازه ندهد رفتار و گفتار مشکوک و چند پهلو سازمان موفق او را به انحطاط بکشد و ذهن کارکنان را مغشوش سازد . ابهامات و شبهات ایجاد شده می‏تواند در تصمیمات مدیر مؤثر واقع شود .

ج - مشورت: «مشورت‏» از ماده «شور» به معنای استخراج رای و نظر صحیح است . مشورت، عامل بازدارنده از استبداد رای و شخصیت دهنده زیردستان، مشوق و محرک افراد برای همکاری، باعث ایجاد هماهنگی صمیمانه و مشارکت در عقل دیگران و به دست آوردن رای صحیح است . در این خصوص حضرت امیر علیه السلام فرموده‏اند:

من استبد بدایه هلک و من شاور الرجال شارکها فی عقولها (92); «هرکس مشورت نکرد، تباه گشت و هر که با خردمندان با تجربه شور کند با آنها در خردهایشان شریک می‏شود .»

در اسلام مشاور و مشورت گیرنده حقوق متقابلی دارند . محفوظ بودن حق تصمیم برای سرپرستان و شیوه مشورت از جمله اموری است که بایستی بدانها توجه شود . (93) مشاور باید عاقل، دلسوز و با تجربه باشد . انسانهای بخیل و حریص و ترسو نباید طرف مشورت قرار گیرند . چنانکه امیرالمؤمنین علیه السلام می‏فرماید: اطع العاقل تغنم (94); «از انسان دانا اطاعت کن تا بهره‏مند شوی .»

مشورت، فواید زیادی برای مدیر دارد که از آن جمله به موارد ذیل می‏توان اشاره نمود (95):

1- باعث رشد استعداد زیردستان می‏شود .

2- مشورت از خطاهای انسان می‏کاهد .

3- اگر نتیجه شکست‏باشد، ملامت کمتری برای مدیر بدنبال دارد .

4- بر اعتماد، دوستی و علاقه افراد به مدیر می‏افزاید .

د - قاطعیت: قاطعیت‏به معنی فیصله دادن به امور و حل مشکلات است . این امر با لجبازی و یکدندگی تفاوت دارد . برخی 0قاطعیت‏» را پافشاری بیش از حد و «عدم انعطاف پذیری‏» و برخی دیگر آن را سختگیری می‏دانند . امیرالمؤمنین علیه السلام در این خصوص می‏فرماید: العسر لؤم (96); «فشار و سختگیری پستی است .» قاطعیت دارای دو نمود مهم است: یکی یافتن تصمیمی کارساز و کامل، دیگری ابراز تصمیم قاطع و بدور از شک و تردید .

یقینا تردید، دودلی، ترس، هوسهای زودگذر و انتظار نزدیکان فرد، استهزا و حرف مردم همه از موانع قاطعیت هستند . امیرالمؤمنین علیه السلام در این باره می‏فرماید:

- رو تحزم فاذا استوضحت فاجزم (97); «در کارها فکر کن، به محکم کاری دست‏خواهی یافت . پس هنگامی که امور برایت روشن شد، تصمیم بگیر .» و نیز می‏فرماید: قدر ثم اقطع و فکر ثم انطق و تبین ثم اعمل; «اندازه بگیر سپس قطع کن، فکر کن و سپس سخن بگو، واضح کن و سپس عمل کن .» (98)

علل ترس و واهمه مدیران در تصمیم‏گیری و قاطعیت معمولا عبارت است از:

1- مسؤولان مافوق

کنترل

اقدامات اصلاحی

اهداف

برنامه‏ریزی سازماندهی

هدایت و سرپرستی

نمودار و فرایند مدیریت کنترل برنامه‏ریزی

«نمودار شماره 4»

2- برکناری از ریاست

3- اخراج

4- بی آبرویی

5- افراد توانای موجود در مجموعه

6- قدرتهای مافوق خارج از مجموعه

و یقینا انسانی که خدا ترس باشد از هیچ یک از این عوامل نمی‏ترسد و برای خدا کار می‏کند . ترسهای بی‏مورد زاییده ایمان ضعیف است; الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون (99); «آگاه باشید اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین می‏شوند .»

کنترل

کنترل عبارت از توجه به نتایج کار و پیگیری آن برای مقایسه فعالیتهای انجام شده و اعمال اصلاحات مقتضی بر مبنای اهداف تبیین شده است . کنترل دارای ارکانی است; مانند نظارت، ارزیابی و پیگیری .

1- نظارت و ارزیابی

نظارت و ارزیابی در برخی موارد آشکار و بیرونی است . با بکارگیری ماموران تجسس و پیگیری می‏توان امور را کنترل و ارزیابی نمود . گاهی با یک نظارت درونی می‏توان افراد را معتقد به وظایف خود نمود که با نفس لوامه خود امور خود را به بررسی و ارزیابی بکشند . ناظران بیرونی گاهی آشکارا و گاهی پنهانی کار خود را انجام می‏دهند .

طبق فرموده امیرالمؤمنین علیه السلام خدمتگزاران توده مردم هستند و بر کنترل دائمی همه کسانی که به هر نحوی به کاری گماشته شده‏اند، سفارش مؤکد شده است . بویژه امام توصیه فرموده است که علاوه بر آنکه مدیر خود باید ناظر اعمال آنان باشد، کار آنها را کنترل و مواظبت کند تا با سوء استفاده از قدرتی که وی به آنها داده است‏به رعیت‏ستم نکنند گروهی را نیز بایستی برای بازرسی همیشگی آنها بگمارد تا همواره او را در جریان شیوه عملکرد آنها قرار دهند . امام در قسمتی از سخنان گهربار خود خصوصیات لازم را جهت انتخاب این بازرسان، برای مالک‏اشتر می‏فرماید: و ابعث العیون من اهل الصدق و الوفاء علیهم; «برآنها بازرسان و کنترل‏کنندگانی بگمار که به تو وفادار و راستگو باشند» (100). کلمه «عیون‏» به معنی‏بازرسان و چشمهای ناظر بر اعمال می‏باشد . جهت‏یک ارزیابی و کنترل صحیح باید به موارد ذیل توجه کرد:

- تعیین نتایج مورد انتظار

- تعیین استاندارد مطلوب

- تعیین شاخصها برای سنجش نتایج مورد انتظار

- تعیین نحوه و روش جمع‏آوری اطلاعات و آمار مورد نظر (طراحی شبکه اطلاعاتی)

- تعیین مقایسه اطلاعات جمع‏آوری شده و نتیجه‏گیری

«نمودار شماره 4»

(؟)

2- پیگیری

رکن دوم کنترل، پیگیری امور ارزیابی‏شده، است . یقینا اگر پیگیری نباشد نقاط قوت و ضعف بررسی نمی‏گردد . پس از ارزیابی و رعایت‏شاخصهای آن بایستی افراد شایسته مورد شناسایی و تشویق قرار بگیرند; زیرا عدم تشویق، میل و انگیزه کار را از نیروهای فعال و شایسته می‏گیرد . تشویق باعث تنبیه خاطیان است; همانطور که امام علی علیه السلام تشویق نکردن نیکوکاران را به منزله تشویق خطاکاران می‏شمارند و این امر را لازم می‏دانند .

عن علی علیه السلام: و لا یکونن المحسن و المسی عندک بمنزلة سواء فان فی ذلک ترهیدا لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لاهل الاسائة علی الاسائة و الزم کلا منهم ما الزم نفسه; (101) «هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند ; زیرا این کار سبب می‏شود که افراد نیکوکار در کارهایشان بی رغبت‏شوند و بدکاران در عمل بدشان تشویق گردند و هرکدام از اینها را مطابق کارش پاداش بده .

و در جای دیگر می‏فرمایند: ازجر المسی‏ء بثواب المحسن ; (102) «خطا کار را به‏وسیله پاداش دادن به نیکوکار تنبیه کن .»

شایسته سالاری و صفات مدیران موفق

یکی از اصول اساسی در گزینش شایسته سالاری است . برخورداری از خصال و فضایل برجسته فردی بتنهایی محور گزینش یست‏بلکه باید توان کاری هم در کنار آن باشد . تعهد و تخصص همراه با عشق و علاقه معیار اصلی گزینش است .

امام علی علیه السلام که تربیت‏یافته مکتب قرآن و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است، به شایسته سالاری در نظام مدیریتی اعتقاد دارد: ایها الناس ان احق الناس بهذا الامر اقواهم علیه و اعلمهم بامرالله فیه ; «ای مردم همانا سزاوارترین مردم به امر خلافت و رهبری امت تواناترین بر اداره آن و دانا به فرمان خداوند در فهم مسائل است .» (103) و نیز می‏فرماید: من احسن الکفایة استحق الولایة ; «آن کس که از عهده امور بدرستی برآید، شایستگی ولایت و رهبری را دارد .» (104)

مدیر لایق و موفق کیست؟

1- وقار و هیبت مدیر:

انبیا و پیامبران الهی و همه امامان معصوم علیهم السلام بویژه امیرمؤمنان که اسوه یک مدیر موفق است، از هیبت و وقار خاصی برخوردار بوده‏اند; زیرا خداوند در قرآن می‏فرماید: لله العزة و لرسوله و للمؤمنین ; «عزت و شوکت از آن خدا و رسولش و مؤمنان است .» (105)

بدیهی است انسانها هیچگاه بدون ملاک خاصی در برابر افراد به خضوع درنمی‏آیند . کلیه کمالات معنوی و روحی انسانها آنها را بر دیگران سلطه و تفوق می‏دهد . بدیهی است مدیریت الهی توام با هیبت، قدرت و وقار بوده و زیربنای آن تقوا و خلوص مدیر است . تا آدمی به زیور تقوا و ایمان راستین آراسته نباشد، به چنین وقار و هیبتی دست نمی‏یابد; بنابراین مدیری که مهر و محبتش بر دلهای همگان سایه افکنده باشد، باید با تمام وجود در خدمت فرمانهای الهی باشد; زیرا به میزان اجرای این فرمانها هیبت او افزایش می‏یابد .

2- مشارکت:

یکی از ویژگیهای مدیر موفق آمیختن قوانین خشک و غیر قابل انعطاف با مهر و عطوفت است . موفقیت در این کار نشانگر هنروری مدیر است . رعایت قانون، مسؤولیت مدیر و برخورد عاطفی او انسانیتش را تثبیت می‏کند . امیرالمؤمنین در نامه‏ای به فرماندارش - عثمان بن حنیف - بخاطر شرکت در میهمانی شامی که فقرا از آن مجلس رانده شده بودند، می‏فرماید: ا اقنع من نفسی بان یقال امیرالمؤمنین و لا اشارکهم فی مکاره الدهر؟ (106); «آیا قناعت کنم به این که مردم مرا امیرالمؤمنین بگویند در حالیکه در سختیهای روزگار و تلخیهای آنان با آنان شریک نباشم؟»

در خطبه‏ای دیگر نیز بیان فرموده‏اند که مدیران و حکام باید با جلوگیری از اسراف و تجمل پرستی، مشارکت و همدلی خود را با فقرا و نیازمندان سازمان تحت اداره خود اعلام کنند . (107)

3- تواضع:

انسانهای متواضع هرچه درخت وجودشان پربارتر گردد، متواضعتر می‏شوند . مدیر اسلامی شخصیت‏خودساخته خویش را در کنار خصلتهای انسانی پرورش داده و هرگز احساس ضعف و بی‏ثمری نمی‏کند . او برای مقام و منصب اصالت قائل نیست; بلکه اصل اساسی را رضایت الهی می‏داند . خداوند در تبیین این صفت مدیریتی خطاب به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‏فرماید: و اخفض جناحک لمن اتبعک من المؤمنین . (108); «ای پیامبر! در مسند مدیریت و رهبری بالت را برای مؤمنان و پیروانت فرود آور .»

امیر مؤمنان نیز در خصوص رعایت این اصل اخلاقی که ضامن اجرای ضوابط در مسند مدیریت است، می‏فرماید:

- التواضع زینة الحسب (109); «زینت‏بزرگواری، تواضع و فروتنی است .»

- علیک بالتواضع فانه من اعظم العبادة (110); «بر تو باد فروتنی! پس همانا فروتنی از بزرگترین عبادتهاست .»

. . . - و مشیهم التواضع (111); «راه رفتنشان فروتنانه است .»

4- وفای به عهد:

وفای به عهد از اوصاف فطری انسانها و پیمان شکنی از ویژگیهای بارز منافقان است .

مولی الموحدین علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر وفای به عهد را از مهمترین فرایض خدایی می‏داند .

و ان عقدت بینک و بین عدولک عقدة او البسة منک ذمة فحط عهدک بالوفاء و ارع ذمتک بالامانة و اجعل نفسک جنة دون ما اعطیت فانه لیس من فرائض الله شی‏ء الناس اشد علیه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت ارائهم من تعظیم الوفاء بالعهود; «اگر پیمانی بین تو و دشمن منعقد گردید یا در پناه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا دار باش و بر آنچه به عهده گرفتی امانت دار باش و جان خود را سپر پیمان خود گردان! زیرا هیچ یک از واجبات الهی همانند وفای به عهد نیست . همه مردم جهان با تمام اختلاف آرائی که دارند، حتی در زمان جاهلیت‏به عهد خود وفادار بودند .» (112) شایستگی، مهربانی، کاردانی و رحمت از جمله اوصاف این مدیر لایق جهان تشیع است که رمز موفقیت ایشان در فتوحات اسلامی بخصوص فتح کشور یمن، بدون جنگ و خونریزی به شمار می‏آید . (113)

فصل چهارم:

تئوری سیستم و مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی

1- وحدت بزرگترین اصل در مناسبات اسلامی - انسانی

با توجه به اهمیت موضوع مناسبات انسانی در اسلام، نیروها، اشیا و افراد باید از رویاروییهای کاهنده و مخرب بپرهیزند و راهی به سوی وحدت، همفکری همسویی و یگانگی طی نمایند; بدیهی است که برای یافتن این وحدت در مناسبات اسلامی باید به مصداق «تعرف الاشیاء باضدادها» مراجعه کرد . در زمینه پیوندها و مناسبات راهی جز رو کردن به قانون جهان شمول حرکت‏به سوی «الله‏» نیست و باید هماهنگ با جهان، کلیه ارتباطات را با (الله) برقرار کرد . «لااله‏الاالله‏» رمز وحدت و اصل اجتناب‏ناپذیر در مناسبات انسانی است . آنچه ما از توحید نظری و عملی می‏گوییم چیزی جز جایگزین کردن روابط توحیدی به جای انحا و انواع مناسبات غیر توحیدی نیست . (114)

2- نگاهی گذرا بر مناسبات انسانی در مدیریتهای غربی - شرقی

با بررسی و مطالعه پیرامون شیوه‏های عملکرد مدیران و حکام در سراسر جهان به این نتیجه می‏رسیم که مدیران موفق که ایده توحیدی دارند و از باورهای دینی تبعیت می‏کنند، در اعمال و رفتارشان نیز آن را به کار می‏گیرند . کسانی که از تئوری «اومانیسم‏» (انسان محوری) در اجرای قوانین بهره می‏گیرند، به مسائلی همچون «سازمان گرایی‏» ، «اجبار و تحکم‏» ، «افزون خواهی‏» مبتلا می‏شوند که از آفات عمده مدیریت است .

در خطوط اصلی اجرایی مدیریت امروز که بر اساس تفکر «ماکیاولی‏» «تیلوریسم‏» «ماکس وبر» است، سلطه‏طلبی و برتری جویی یک امر عادی و ذاتی است; بنابراین طبیعی است که انسان برای رفع عطش برتری جویی خود اقدام کند تا با سلطه و توانایی بتواند به ایده‏آل خود برسد . (115)

بنا بر عقیده ماکیاولی تنها با تقوا، انسانیت و عفت نمی‏توان به موفقیت و کامیابی رسید . در رد این نظریه باید به این آیه قرآن اشاره کنیم که اینگونه افراد همواره امور خود را «اصلاح‏» مفاسد جامعه می‏دانند: و اذا قیل لهم لا تفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون . الا انهم هم المفسدون و لکن لا یشعرون; «هرگاه به آنها گفته می‏شود در روی زمین فساد نکنید می‏گویند این است و جز این نیست که ما همان اصلاحگرانیم . بدانید که آنها همان مفسدان هستند و لیکن شعور ندارند .» (116)

طبق نظر تیلور باید افرادی را یافت که دارای قدرت جهانی بسیار و رشد فکری اندک باشند; در واقع با زور بازوی خود و با اطاعت کورکورانه بتوانند حاصل کار را افزایش دهند . از نظر ما انسان، ماشین نیست; بلکه خالق همه ماشینها و مسلط بر آنها می‏تواند باشد . (117)

تیلوریستها افراد انسان را همچون «گوریلهای هوشیار» مورد ملاحظه قرار می‏دهند; اما از نظر اسلام، انسان، ماشین نیست‏بلکه خالق‏آن‏است; او «خلیفة‏الله‏» و اشرف‏مخلوقات است‏و در مقام «لقدکرمنا بنی آدم . . . و فی احسن تقویم‏» قرار دارد .

3- تئوری عشق و محبت در مناسبات انسانی و مدیریت اسلامی

انسان موجودی اجتماعی است و اجتماع نیز همچون شبکه‏ای درهم تنیده از روابط انسانی است . آنچه در ارتباط بین انسانها حرف اول را می‏زند محبت و عشق است . ماهیت ارتباط آدمیان در سطح نیازهای جسمانی باقی نمی‏ماند; بلکه فراتر از آن به گستره محبت و عشق می‏رسد . این تکامل در ماهیت ارتباطات تا بدانجاست که اراده آدمی، حرکت او به سوی هدف و انجام کار از نوع علاقه و محبتی است که بدان موضوع دارد . این واقعیتی انکارناپذیر است که اگر انسان به امری دلبستگی داشته باشد، بی‏شک تلاشی پیگیر در جهت رسیدن به آن خواهد کرد . محبت در ایدئولوژیها و فرهنگهای مختلف، معانی خاصی دارد . طبیعی است که ماهیت ارتباطات در فرهنگ دینی رابطه‏ای زایشی با ارزشهای برخاسته از پذیرش قادر مطلق برای هستی دارد . ارزشهای متعالی، تعیین کننده نوع ارتباطات هستند; در همین زمینه رابطه انسان با خدا نیز از مقوله محبت و عشق است، تعریف می‏شود: «یحبهم و یحبونه‏» (118).

تا آنجا که شرط وصول به لقاءالله این است که آدمی علاقه و محبت‏خود را خاص خداوند کند و به غیر خدا عشقی نورزد و آرامش ظاهری و باطنی انسان در گرو علاقه تام او به خداوند باشد . (119) از طرفی اراده برخاسته از محبت است . همانگونه که اگر کراهت و انزجار نباشد، ترک و پرهیز نیست، اراده‏ای که در طول اراده خداوند باشد، در جهت انجام تکالیف می‏تواند انسان را به فلاح و رستگاری برساند .

در جواب این پرسش که علی علیه السلام چگونه خدا را شناخت که دوست‏خدا شد و سپس در راهش سرسپرد و همه کارهایش عبادت خدا بود و اگر می‏خواهیم بدانیم چگونه وی هم در سجاده زهد، حق را می‏جست «وفزت و رب الکعبه‏» گفت‏باید اذعان کنیم که او در اثر توحید افعالی هرگز چیزی را بد نمی‏دید . (120)

حب به مطلق حب به‏اجرای امر مطلق اراده در جهت اجرا عمل به تکلیف رسیدن به کمال

الگوی عمل منبعث از عشق و محبت (121)

حضرت امیر علیه السلام در مورد رسیدگی مسؤول به وضع افراد سازمانش می‏فرماید: از حال آنان جویا باشد، آنچنان که پدر و مادر از فرزندانشان تفقد می‏کنند .

باید بدانیم که خوشرفتاری و محبت عامل جذب دیگران است; البته این محبت و خوش رفتاری باید ظهور و بروز بیرونی هم داشته باشد . یک مدیر و مسؤول وقتی مورد اعتماد کارکنان قرار می‏گیرد و آنها او را ملجا و حامی خود می‏داند که محبت و خیرخواهی او را باور کرده باشند . محبت و احسان به دیگران اقتضا می‏کند که مسؤول در اختیار افراد باشد تا بتوانند با او ارتباط برقرار کنند: من تالف الناس احبوه (122); «هرکس با مردم انس و الفت داشته باشد، دوستش می‏دارند .»

در الگوی ارائه شده، زمانی رابطه تعاملی بین محبت و معرفت در نیل به کمال وجود دارد که برگرفته از ایمان و تقوی باشد . اگر انسان به حلقه محاسبه و مراقبه در این الگو توجه کند، می‏تواند مسیر خود را در یک ساختار مدیریت اسلامی بیابد . (123)

الگوی تعاملی رفتارهای برخاسته از محبت و معرفت

معرفت نیز از مقوله محبت است . اگر مدیر خود را متصل به دریای حق می‏داند، باید در مقام عمل زیردستان خود را به عنوان تجلی حق بنگرد; ابتدا با اهرم جذب و محبت اعمال مدیریت کندو سپس بر قلوب آنان حکومت کند; زیرا عشق و محبت قبل از قوانین حاکم بر روابط انسانی و در واقع ضامن اجرای قوانین هستند . تنها ارتباطاتی که با محبت آمیخته و برای سودرسانی به دیگران باشد، می‏تواند به بالاترین سطح اثربخشی دست‏یابد . ارتباطات مبتنی بر محبت‏بطور طبیعی رفتار محبت‏آمیز را به گیرنده پیام و مجریان قانون القا کرده رفتاری محبت‏آمیز در او ایجاد می‏کند که ارزشی الهی دارد .

خلل‏پذیر بود هر بنا که می بینی

بجز بنای محبت که خالی از خلل است

(سعدی)

سخن آخر اینکه مبنا و پایه مدیریت دینی و اسلامی مبتنی بر آمیختگی معرفت و محبت است; به یقین مدیری لایق و تواناست که بتواند با رسوخ در قلب کارکنان خود آنها را به تلاش و کوشش پیگیر وادار نماید; زیرا محبت و ایجاد علاقه در انسانها از ارکان حیات طبیعی جوامع انسانی است و می‏تواند به عنوان یکی از عوامل افزایش دهنده کیفی در سطح یک سازمان و اداره باشد . با ایجاد عشق و باورهای قلبی، انسان با تمام وجودش به کار دل می‏بندد و در راه رسیدن به اهداف تلاش می‏کند . در واقع باید گفت روح حاکم بر سازمان و مجموعه قوانین، عشق و محبت و باورهای قلبی است که هدایتگر و ضامن اجرای قوانین است .

«نمودار شماره 5»

الگوی تعاملی رفتارهای برخاسته از محبت و معرفت

(؟)

خلاصه کلام:

مقاله با بررسی جایگاه علم مدیریت و نظریه‏ها و مکاتب کلاسیک، نئوکلاسیک، نوین و اسلامی، گامی در تطبیق رویه‏ها و دیدگاهها برداشت تا به اثبات برساند که تئوری مدیریت از دیدگاه امام علی علیه السلام مبتنی بر اهداف و مبانی و عناصری‏است‏که حول محور برنامه‏ریزی، سازماندهی، تصمیم‏گیری، هماهنگی، تفویض اختیار، کنترل و نظارت می‏چرخد . یقینا مدیرانی موفق هستند که علاوه بر ارکان فوق به مهارتها و تواناییهایی دست‏یازند که عوامل پیش‏برنده مدیریت هستند; نظم، دقت، تواضع، وقار و هیبت، و از همه مهمتر محبت و عشق از اصلی‏ترین لوازم و عوامل در مناسبات انسانی و اسلامی است . و باید گفت: تئوری حضرت امیر علیه السلام مبتنی بر مدیریتی حاکی از عشق و محبت‏به ذات اقدس الله است که همین محبت را نثار همه انسانهایی می‏کند که خود والی، زمامدار و مدیر آنهاست .

نمودار پیشنهادی جهت توزیع اوقات مدیران ارشد «نمودار ضمیمه‏»

(؟)

59% ملاقاتهای برنامه‏ریزی شده

10% ملاقاتهای برنامه‏ریزی نشده

3% بازدید

22% کارهای جاری

6% پاسخ به تلفن

منابع:

- آیین کشورداری از دیدگاه امام علی علیه السلام: آیت الله فاضل لنکرانی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379، چاپ هفتم

- اصول مدیریت: دکتر علی رضائیان، تهران، انتشارات سمت، 1374، چاپ ششم

- اصول مدیریت و رفتار سازمانی: دکتر منوچهر حاضر و دکتر امیر عابدینی راد، تهران، ناشر مؤلف، 1375، چاپ اول

- اقرب الموارد فی نصح العربیه: سعید الخوری الشرطونی، قم، مکتبة آیت‏الله العظمی مرعشی، 1403 ه . ق

- امامت و رهبری: استاد شهید مرتضی مطهری، تهران، صدرا، 1369، چاپ یازدهم

- بحار الانوار: علامه محمدباقر مجلسی، بیروت، موسسة الوفاء، 1965 م

- تئوریهای مدیریت: دکتر کمال پرهیزگار، تهران، اشراقی، 1357، چاپ سوم

- تحلیلی از مدیریت اسلامی: غلامرضا اشرف سمنانی، تهران، بعثت، 1364، چاپ اول

- تصمیم‏گیری و تحقیق عملیات در مدیریت: دکتر محمد جواد اصغرپور، تهران، دانشگاه تهران، 1365، چاپ سوم

- تفسیر المیزان: علامه سید محمد حسین طباطبایی، تهران، بنیاد علمی فرهنگی علامه طباطبایی، 1363

- تفسیر موضوعی قرآن مجید: آیت الله عبدالله جوادی آملی، تهران، مرکز فرهنگی رجاء، 1365

- حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه: عبدالله جوادی آملی، قم، نشر اسراء ، 1376، چاپ اول

- الحیاة: محمدرضا، محمد و علی الحکیمی، طهران، نشر الثقافة الاسلامیه، 1370، چاپ ششم

- دانش مدیریت امروز دستنامه مدیران: دکتر عبدالرضا رضائی نژاد، تهران، مؤسسه رساء، 1375، چاپ اول

- الدر المنثور فی تفسیر بالماثور: جلال الدین سیوطی، قم، کتابخانه آیت‏الله نجفی مرعشی، 1404 ه . ق

- دیباچه‏ای بر مدیریت اسلامی: عبدالمجید رشیدپور، تهران، موسسه دینی و دانش، 1365

- راه علی علیه السلام: آیت الله سید رضا صدر، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1377، چاپ دوم

- رهبری در اسلام: آیت الله محمد محمدی ری شهری، قم، دار الحدیث، 1376، چاپ دوم

- سازمان و مدیریت‏سیستم و رفتار سازمانی: دکتر علی محمد اقتداری، تهران، مولوی، 1372، چاپ ششم

- سیره سیاسی امام علی علیه السلام: سید احمد خاتمی، تهران، نشر مطهر، 1379

- سیری کوتاه در مدیریت اسلامی: حجة الاسلام سید محمود سیاهپوش، تهران، نشر دفتر مرکزی جهاد، 1364

- شرح فارسی غرر الحکم و دررالکلم: جمال الدین محمد خوانساری، تهران

- غرر الحکم و دررالکلم: آوری، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، 1945

- مثنوی معنوی: مولانا جلال الدین بلخی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1371

- مجمع البحرین: شیخ فخرالدین طریحی، بیروت، مکتبة الهلال، 1989م

- مدیریت اسلامی: دکتر سید علی اکبر افجه‏ای، نشر ساجد، تهران، 1377، چاپ چهارم

- مدیریت اسلامی: محمد حسن نبوی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1375، چاپ دوم

- مدیریت علمی مکتبی از دیدگاه اسلام: عباسعلی اختری، تهران، مرکز چاپ سازمان تبلیغات، 1369

- مدیریت عمومی: سید مهدی الوانی، تهران، نشر نی

- مدیریت منابع انسانی: دکتر ناصر میرسپاسی، ناشر مؤلف، تهران، 1368، چاپ هشتم

- مدیریت و روابط عمومی: دکتر لطفی، تهران

- مدیریت و فرماندهی در اسلام: آیت الله مکارم شیرازی، قم، هدف، 1370، چاپ هشتم

- مصنف ابن شیبه: ابن ابی شیبه، بیروت، دار العلم الکتب

- مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی: سید محمود سیاهپوش، قم، جامعه مدرسین، 1401 ه . ق

- میزان الحکمه: محمد محمدی ری شهری، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

- نظام مشارکت زیربنای مدیریت اسلامی: فریور باتمانقلیچ، تهران، جمهوری اسلامی، 1375، ج اول و دوم

- نگرشی بر مدیریت اسلامی: سید رضا تقوی دامغانی، تهران، شرکت چاپ تبلیغات اسلامی، 1377، چاپ دهم

- نهج‏البلاغه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام: ترجمه محمد دشتی، قم، نشر مشرقین، 1379، چاپ ششم

- نهج‏البلاغه خطبه‏ها و سخنان‏کوتاه امیرالمؤمنین علیه السلام: سید علینقی فیض‏الاسلام، موسسه انتشارات فقیه، تهران، 1379، چاپ‏پنجم

- وسائل الشیعه: شیخ حر عاملی لبنانی، قم، موسسه آل البیت، 1409 ه . ق

- Metcalf andviwick, Dynamic Adninistrain: The collected papers of mary parker falett (New York; 1940) p.p 295.307.

- Thompson; Organization in action; 1967.

- Daniel katz and Robert L.kahn; The social psychogy of organization 1967.

- Gulick andvrwick(ed). papers on the science of Administration, New York, 1937

- Richard John son and others the theory and mangement of systems 3 th(ed), New York, 1979.

- Henry Mintzbery: The mangers job: Foxlklor and fact, Harvard Business Review, 1975.

- Jeseph. A. Litter: organization, New York, 1969.

پی‏نوشت‏ها:

1) اقرب الموارد، ذیل ماده دور

2) مدیریت و روابط عمومی، دکتر لطفی، ص‏10

3) نازعات، 5

4) مجمع البحرین، الطریحی، ج 3، ص 298، ذیل کلمه دبر

5) تصمیم‏گیری و تحقیق عملیات در مدیریت، دکتر اصغرپور، ص 1

6. Rationality

7. James d. Thompson (1967)

8) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به:

Thompson; organization in action 1967 p.97

9. Uncertainty

10. Joan Wood Ward (1968)

11. Prof. T. Duncan

12) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به:

From F. Luthans (1969), Jeseph. A. Litlerer, organization (1969); pp. 449-453.

13) در همین مقاله به صفات و وظایف مدیران اشاره شده است .

14) اصول مدیریت، دکتر رضائیان، ص 6

15) نهج البلاغه، نامه 5 خطاب به اشعث‏بن قیس فرماندار امام در آذربایجان

16) المیزان، ج 16، ص 370

17) نگرشی بر مدیریت اسلامی، تقوی دامغانی، ص‏37- 40

18) بنگرید به: نهج البلاغه، نامه 53 خطاب به مالک اشتر نخعی

19) نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 5 3

20) مدیریت فرماندهی در اسلام، آیت الله مکارم شیرازی، ص 20- 21

21) الحیاة، حکیمی، ج 2، ص 365

22) نهج البلاغه، خطبه 1

23. Leader ship

24) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: مدیریت اسلامی، دکتر افجه‏ای، ص 30- 33

25) امامت و رهبری، شهید مطهری، ص 28

26) زمر، 22

27) مصنف ابن ابی شیبه، ج 7، ص 107 ; درالمنثور، ج 1، ص 548

28) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: رهبری در اسلام، محمدی ری شهری، ص 206- 208; دیباچه‏ای بر مدیریت اسلامی، مجید رشیدپور، ص‏94

29. Scientific Management

30. Frederick w. Taylor

31) دانش مدیریت امروز، دکتر رضایی‏نژاد، ص‏18- 20

32. Henry Fayol

33. Urwick

34. Guleick

35. Posdvrob : (plannig, organizing, staffing, Directing, Coordinaling, Reporting and Budgeting

36. Max weber

37. Bureaucracy

38) دانش مدیریت امروز، دکتر رضایی نژاد، ص‏26- 28

39. Behavioral Approach

40. Elton Mayo

41. Hawthorne

42. Western Electric

43) دانش امروز مدیریت، دستنامه مدیران، دکتر رضایی نژاد، ص 30- 32

44. System Approach

45) اصول مدیریت، دکتر رضائیان، ص 16

46. Contingency Approach

47. Richard A Johnson and others The Theory and mangement of systems 3th.ed (New York: Mcgrow - Hill 1979, p.19

48. Henry Mintzberg, The mangers job: Folklor andFact, Harvard Business Review pp. 49-667,1975

49) بنگرید به: مدیریت اسلامی، دکتر افجه‏ای، ص 15- 22

50) مدیریت و فرماندهی در اسلام، آیت الله مکارم شیرازی، ص 25

51) حمد: ستایش در مقابل صفات و افعال نیک اختیاری است .

52) غرر الحکم و درر الکلم، ج 2، ص 77

53) نظام مشارکت زیربنای مدیریت اسلامی، باتمانقلیچ، ج 1، ص 224

54. Planinig

55) مدیریت منابع انسانی، میرسپاسی، ص 19

56) مدیریت اسلامی، دکتر افجه‏ای، ص 150- 151

57) نظام مشارکت زیربنای مدیریت اسلامی، ج‏1، ص 278

58) میزان الحکمه، ج 2، ص 551

59) مدیریت اسلامی، نبوی، ص 40

60) بحارالانوار، ج 68، ص 338

61) میزان الحکمه، ج 2، ص 551

62) همان منبع

63) همان منبع

64) مدیریت عمومی، الوانی، ص 26

65) تئوریهای مدیریت، کمال پرهیزکار، ص 15; سازمان و مدیریت، دکتر اقتداری، ص 104

66) اصول مدیریت و رفتار سازمانی، منوچهر حاضر و امیر عابدینی‏راد، ص 350

67) مدیریت اسلامی، نبوی، ص 79- 80

68) سیری کوتاه در مدیریت اسلامی، حجة‏الاسلام سیاهپوش، ص 111; نیز بنگرید به: نهج البلاغه، ج 5، نامه 53

69) میزان الحکمه، ج 8، ص 393

70. Operations

71. Gulick and Urwick(ed)Papers on the science of Administration (New York: Institute of public Administration, 1937. p.4)

72) نهج البلاغه، فیض الاسلام، نامه 53، ص‏1003 ; نیز بنگرید به: آیین کشورداری از دیدگاه امام علی (ع)، آیت الله فاضل لنگرانی، ص‏136- 137

73) همان منبع، ص 1016، نیز بنگرید به: مدیریت علمی مکتبی، عباسعلی اختری، ص‏226- 228

74) نهج البلاغه، نامه 31

75) نگرشی بر مدیریت اسلامی، سید رضا تقوی، ص 91- 94

Metcalf and urwick, Dynamic Administrain: The collected papers of Maryparker Follett. (New York: Harper and Brothers 1940, p.p 295,307

77) غرر الحکم و درر الکلم، ص 55

78) همان منبع

79) همان منبع، ص 474

80. Daniel Katz and Robent L. Kahn; The Social psychology of organization 1976,p.191

81) همان بازده عمل می‏باشد .

82) اصول مدیریت، دکتر علی رضائیان، ص 57

83) مدیریت عمومی، سید مهدی الوانی، ص‏178; مدیریت اسلامی، محمدحسن نبوی، ص‏256

84) غرر الحکم و دررالکلم، ص 481

85) میزان الحکمة، ج 4، ص 34

86) همان منبع، ص 36

87) اصول مدیریت و رفتار سازمانی، دکتر حاضر، ص 192- 198

88) نهج البلاغه، خطبه 153

89) مثنوی مولوی، دفتر ششم، ص 565

90) بحار الانوار، ج 78، ص 25

91) مجادله، 10

92) نهج البلاغه، خطبه 152، ص 1165

93) بنگرید به: رساله حقوق امام سجاد (ع)

94) غرر الحکم و درر الکلم، ص 56

95) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: نهج‏البلاغه، نامه 53 ; سیری کوتاه در مدیریت اسلامی، حجة الاسلام سیاهپوش، گفتار 8، ص 95- 108

96) غرر الحکم و دررالکلم، ص 479

97) بحار الانوار، ج 68، ص 341

98) الحیاة، ج 1، ص 341

99) یونس، 62

100) نهج البلاغه، نامه 53، ص 1011; نیز بنگرید به: تحلیلی از مدیریت اسلامی، غلامرضا اشرف سمنانی، ص 163

101) نهج البلاغه، نامه 53

102) همان منبع، حکمت 177

103) نهج البلاغه، خطبه 172، ص 558

104) شرح غرر الحکم و دررالکلم، خوانساری، ج‏5، ص 349، ح 8692 ; نیز بنگرید به: سیره سیاسی امام علی (ع)، سید احمد خاتمی، ص‏132- 138

105) منافقون، 8

106) نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه 45، ص 553

107) بنگرید به: نهج البلاغه، خطبه 200

108) شعرا، 214

109) بحار الانوار، ج 78، ص 80

110) همان منبع، ج 75، ص 119

111) نهج البلاغه، خطبه 193

112) نهج البلاغه، محمد دشتی، نامه 53، ص 558

113) راه علی، آیت الله صدر، ص 53

114) جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: مناسبات انسانی در مدیریت اسلامی، سید محمد سیاهپوش، ص 61- 63

115) از جمله عقاید ماکیاولی است; وی دیپلمات ایتالیایی بود و اعتقاد به تلفیق سه عنصر شوم «زر» ، «زور» «تزویر» در سلطه‏طلبی داشت .

116) بقره، 11

117) برگرفته از مناسبات انسانی، سید محمود سیاهپوش

118) مائده، 54 ; جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: شریان حیات مدیریت، دکتر رضائیان به نقل از چهارمین سمینار بین‏المللی مدیریت دولتی از دیدگاه اسلامی، ص 2

119) تفسیر موضوعی قرآن، آیت‏الله جوادی آملی، ج 1، ص 337

120) حکمت نظری و عملی در نهج البلاغه، آیت‏الله جوادی آملی، ص 157

121) حیات مدیریت، دکتر رضائیان، ص 2

122) غرر الحکم، ج 2، ص 622 ; جهت مطالعه بیشتر بنگرید به: مدیریت علمی مکتبی، اختری، ص 172- 176

123) شریان حیات مدیریت، دکتر رضائیان، ص 3- ۸