مدیریت علوی
مديريت مولاى متقيان علي(ع)
مولاى بزرگ عالم بشريت علي(ع) ضمن انتصاب مالک اشتر به ولايت مصر، فرمانى به ايشان عطا نمودند که طى آن وظايف يک مدير را براى ايجاد محيطى سالم کاملا مشخص فرمودند که رعايت اصول آن مىتواند در تمامى زمانها ايجاد بهداشت روانى يا “بهرهوري” مفيد را در پى داشته باشد.
در اينجا به جملاتى از اين بزرگوار اشاره مىشود؛
در اينجا به جملاتى از اين بزرگوار اشاره مىشود؛
1-ارزشيابى موقعيت حال و گذشته
در ابتدا ايشان توجه مديران را به ارزشيابى موقعيت و وضعيت حال و گذشته محلى که مسئوليت رهبرى آن به عهدهشان گذاشته مىشود جلب مىنمايد؛
“اى مالک بدان من تو را به شهرهايى مىفرستم که دست خوش دگرگونىها شده است گاهى بر مردم عدل و داد جارى شده و گاهى ظلم.”
“اى مالک بدان من تو را به شهرهايى مىفرستم که دست خوش دگرگونىها شده است گاهى بر مردم عدل و داد جارى شده و گاهى ظلم.”
2- توجه به نظرات افراد تحت نظارت
توجه ايشان به نظريات و ديدگاههاى افراد تحت نظارت از ديگر امور مربوط به مديريت است؛
“و مردم در کارهاى تو نگاه مىکنند همانطور که تو در کارهاى مسئولان قبل از خود مىنگري.”
“و مردم در کارهاى تو نگاه مىکنند همانطور که تو در کارهاى مسئولان قبل از خود مىنگري.”
3- توجه به قضاوتهاى افراد تحت نظارت
ايشان به نقش واهميت قضاوتهاى افراد تحت نظارت تا حدى که رضاى خداوند بستگى زيادى به رضايت خلق او دارد توجه دارند؛
“و مردم درباره تو آن مىگويند که تو درباره آنان مىگويى و به درستى که صالحين و نيکوکاران به آنچه خداوند بر زبان بندگانش جارى مىنمايد شناخته مىشوند.”
“و مردم درباره تو آن مىگويند که تو درباره آنان مىگويى و به درستى که صالحين و نيکوکاران به آنچه خداوند بر زبان بندگانش جارى مىنمايد شناخته مىشوند.”
4- خودسازى و جهاد اکبر
اشاره بعدى ايشان به اهميت دادن يک مدير سازنده و موفق به جهاد اکبر، خودسازى عمل صالح و در اختيار گرفتن هواهاى نفسانى است؛
“پس بهترين ذخيره خود را عمل صالح بدان، هواى نفس خويش را در اختيار گير و بر نفس خود بخيل باش در آنچه براى تو حلال نيست زمام آن را کنترل کن.”
“پس بهترين ذخيره خود را عمل صالح بدان، هواى نفس خويش را در اختيار گير و بر نفس خود بخيل باش در آنچه براى تو حلال نيست زمام آن را کنترل کن.”
5-عشق و محبت و رافت بر افراد تحت نظارت
يک مدير بايد قلبش مملو از محبت و عشق ورافت به افراد تحت نظارت خود باشد؛
“قلب خود را از مهربانى و محبت بر زيردستان و دوستى ورزيدن با آنان و لطف و مهربانى کردن با همگان سرشار ساز.”
“قلب خود را از مهربانى و محبت بر زيردستان و دوستى ورزيدن با آنان و لطف و مهربانى کردن با همگان سرشار ساز.”
6- عدم ترور شخصيت و انتقامجويى از افراد تحت نظارت
هدف يک مدير در هيچ شرايطى نبايد انتقامجويي، ترور شخصيت و سرکوبى افراد تحت نظر باشد؛
“مانند جانور درندهخو نباش که خوردن(نابودن کردن) ايشان را چون شکارى غنيمت شمارى زيرا مردم دو دستهاند: دستهاى برادر دينى تو هستند و دسته ديگر در آفرينش با تو همساناند.”
“مانند جانور درندهخو نباش که خوردن(نابودن کردن) ايشان را چون شکارى غنيمت شمارى زيرا مردم دو دستهاند: دستهاى برادر دينى تو هستند و دسته ديگر در آفرينش با تو همساناند.”
7-داشتن گذشت واغماض و تعامل
گذشت داشتن و روحيه اغماض و عفو بايد يکى از صفات بارز مديريت باشد؛
“اگر گناهى از آنان سرزد يا علتهايى بر آنان عارض شود و به نحو عمد يا سهو خطايى از دست آنان سرزند از خطا و گناهش درگذر، همانطور که تو دوست دارى خدا تو را ببخشد و گناهت و خطايت را عفو کند، چون تو مافوق آنانى و آن که بر تو ولايت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولايت داد نيز بالاتر است.”
“اگر گناهى از آنان سرزد يا علتهايى بر آنان عارض شود و به نحو عمد يا سهو خطايى از دست آنان سرزند از خطا و گناهش درگذر، همانطور که تو دوست دارى خدا تو را ببخشد و گناهت و خطايت را عفو کند، چون تو مافوق آنانى و آن که بر تو ولايت دارد از تو برتر است و خدا از آن که تو را ولايت داد نيز بالاتر است.”
8- توجه به حق تعالى در کليه لحظات
يک مدير بايد هر لحظه خود را در محضر خدا بداند تا ضمن استفاده مفيد از تمامى لحظات خود صبر و استقامت در کار را پيشه سازد؛
“خداوند انجام امورآنان را از تو خواسته و آنان را وسيله آزمايش تو قرارداده.”
“خداوند انجام امورآنان را از تو خواسته و آنان را وسيله آزمايش تو قرارداده.”
9- عطوفت با افراد تحت نظارت
ايشان کم صبرى و عدم گذشت با افراد تحت نظارت را تا حد محاربه با خداوند سبحان جرم و گناه دانسته و بر عطوفت بر مردم تاکيد فرمودهاند؛
“و خود را آماده جنگ با خدا مکن چون از کيفر او در امان نخواهى بود و در عفو و بخشش از او بىنياز نخواهى بود.”
“و خود را آماده جنگ با خدا مکن چون از کيفر او در امان نخواهى بود و در عفو و بخشش از او بىنياز نخواهى بود.”
10- تصميمگيرى با تعمق
تاکيد بر تصميمگيرى با تعمق و عدم شتابزدگى بخصوص در هنگام خشم که از آفات بزرگ موفقيت در امر مديريت است؛
“به بخشش پشيمان مشو و بر کيفر و عقوبت مردم شادى مکن. به خشمى که مىتوانى خود را از آن برهانى شتاب مکن.”
“به بخشش پشيمان مشو و بر کيفر و عقوبت مردم شادى مکن. به خشمى که مىتوانى خود را از آن برهانى شتاب مکن.”
11- نفى شيوه ديکتاتوري
مديريت مبتنى برزور و فشار ومديريت فرعونگونه از ديدگاه امير مومنان(ع) به کلى نفى شده و مديريتى مقبول است که مبتنى بر تسلط بر قلبها باشد. روشى که کرامت انسان رادرراس قرار مىدهد و معتقد است اصل انسان است و سود و بهرهورى فرع اوست. روشى که پيامبر اعظم (ص) و معصومين پيرو آن بودند نه مديريت با روش فرعونى که از روش تحقير و ارعاب استفاده مىکرد و موفق هم بود چرا که مردم او را اطاعت مىکردند. ولى کسانى که به اين روش تن در مىدهند از کرامت انسانى خود خارج مىشوند و کسى که از محتواى انسانى خود خارج شود فاسق است. اگر ما در مديريت، کرامت انسانها را بشکنيم ممکن است به هر گناهى تن در دهند و اين بدترين روش اعمال قدرت است؛
“و مگو به من امر شده و من نيز امر مىنمايم و اطاعت بىچون وچرا مىکنم و بايد اطاعت امرم بشود چون اين کار باعث مىشود اولا دل خودت سياه شود، ثانيا دين را تباه کني، ثالثا اوضاع دگرگون شده باعث نزديکى بلا و آفت شود.”
“و مگو به من امر شده و من نيز امر مىنمايم و اطاعت بىچون وچرا مىکنم و بايد اطاعت امرم بشود چون اين کار باعث مىشود اولا دل خودت سياه شود، ثانيا دين را تباه کني، ثالثا اوضاع دگرگون شده باعث نزديکى بلا و آفت شود.”
12-انتقادپذيرى و عدم خودبزرگبيني
مبارزه با غرور و خودبزرگ بينى نيز از مسائل مهم در امر اداره امور است چرا که اين امر سبب مىشود مدير نتواند به نواقص کار خود پى ببرد؛
“وهرگاه از قدرتى که دارى کبر و نخوتى در تو پديد آيد که خود را بزرگ بشماري، بزرگى حکومت خد راا که برتر از توست نگاه کن”.
“ و نگاه کن بر قدرتى که او بر تو دارد و تو آن قدرت را ندارى واين چنين نگريستن سرکشى وغرور تو را مىخواباند.”
“وهرگاه از قدرتى که دارى کبر و نخوتى در تو پديد آيد که خود را بزرگ بشماري، بزرگى حکومت خد راا که برتر از توست نگاه کن”.
“ و نگاه کن بر قدرتى که او بر تو دارد و تو آن قدرت را ندارى واين چنين نگريستن سرکشى وغرور تو را مىخواباند.”
13- عدل و داد و ميانهروى در امور
رعايت در برقرارى عدل و داد وانجام امور مطابق دستورات الهى با ميانهروى و در نظر داشتن رضايت مردم نيز از ديگر وظايف مديريت است؛
“و بايد از کارها آن را بيشتر دوست داشته باشى که ميانهروى در حق باشد (نه افراط و تفريط) و فراگيرتر در عدل وباعث رضايت مردم و رعيت باشد.”
“چون نارضايتى عموم مردم خشنودى افراد خاص را بىاثر مىکند و خشم افراد خاص به خشنودى عامه مردم زيانى نمىرساند.”
از بيانات آن امام بزرگوار مىتوان چنين استفاده کرد که آنچه از نظر ايشان در درجه اول اهميت قراردارد حفظ بهداشت روانى جامعه است و اين امر امکان پذير نيست مگر اينکه مديرانى آگاه، ثمربخش و موفق امور را در دست گرفته جامعه را در راستاى اين اهداف متعالى سوق دهند.
“و بايد از کارها آن را بيشتر دوست داشته باشى که ميانهروى در حق باشد (نه افراط و تفريط) و فراگيرتر در عدل وباعث رضايت مردم و رعيت باشد.”
“چون نارضايتى عموم مردم خشنودى افراد خاص را بىاثر مىکند و خشم افراد خاص به خشنودى عامه مردم زيانى نمىرساند.”
از بيانات آن امام بزرگوار مىتوان چنين استفاده کرد که آنچه از نظر ايشان در درجه اول اهميت قراردارد حفظ بهداشت روانى جامعه است و اين امر امکان پذير نيست مگر اينکه مديرانى آگاه، ثمربخش و موفق امور را در دست گرفته جامعه را در راستاى اين اهداف متعالى سوق دهند.
عليرضا زکىزاده – روزنامه رسالت – شماره 6255
+ نوشته شده در سه شنبه هفدهم شهریور ۱۳۸۸ ساعت 12:59 توسط علی جباری مدیریت آموزشی
|
علی جباری دکتری مدیریت آموزشی