۵- آرمان مشترک: برای ساختن آرمان مشترک کلیه افراد سازمان باید پنج مهارت زیر را فراگیرند:

الف) تشویق و ترویج بصیرت فردی: دورنمای مشترک از بصیرت­های منفرد موجود در ذهن افراد سازمان شکل می­گیرد. دلیل این امر اهمیت قائل شدن افراد برای علایق و نظرات آنها نیست، بلکه در واقع ارزش­های مورد قبول مردم اغلب ابعادی را شامل می­شود که مربوط به خانواده، سازمان، جامعه و حتی جهان است.

ب) برقراری ارتباط و کسب حمایت: رهبران باید به جای اینکه معرفین و مبلغین رسمی بصیرت سازمان باشند، دائماً خواهان به مشارکت گذاشتن بصیرت شخصی خودشان با دیگر افراد سازمانی و جویا شدن نقطه نظرات آن­ها در رابطه با این بصیرت باشند.

ج) اتخاذ یک بصیرت به عنوان فرایندی مستمر: در هر زمان تصویری به خصوص از آینده وجه غالب را دارد، اما این تصویر به مرور زمان، تغییر ماهیت خواهد داد. فرایند ساختن یک بصیرت مشترک، فرایندی بی پایان و بی انتها است.

د) امتزاج چشم­انداز درون زاد و برون زاد: بسیاری از چشم­اندازها، برون­زاد هستند، به این معنی که تمرکز مدیران در دستیابی به چیزی در خارج از سازمان است، مثل چیرگی بر یک رقیب. اما هدفی که محدود به شکست دادن یک رقیب باشد، پس از دستیابی به چشم­انداز تبدیل به یک وضعیت دفاعی خواهد شد. در مقابل، اهداف درون­زاد از قبیل ابداع نوعی جدید از محصول و یا ایجاد استانداردهای جدیدی برای ارضای مشتری منجر به ارتقاء سطح خلاقیت و نوآوری در سازمان می­شوند.

ه) تمایز قائل شدن میان چشم­اندازهای مثبت و منفی: بسیاری از حرکت­های اجتماعی از جمله، حرکت­های ضد مواد مخدر، ضد دخانیات و یا ضد سلاح­های هسته­ای حول نفی آنچه مردم نمی­خواهند، شکل می­گیرد. به طور کاملاً مشابه، در بسیاری از سازمان­ها تنها وقتی اتحاد و همدلی بوجود می­آید که بقای سازمان توسط علمای خارجی مورد تهدید قرار گرفته باشد. بصیرت منفی پیامی ضمنی به همراه خود دارد، به این تعبیر که افراد تنها وقتی با یکدیگر متحد می­شوند که تهدیدی به اندازه کافی جدی وجود داشته باشد. به علاوه، چشم­انداز منفی عمر کوتاهی دارد. در مقابل چشم­انداز منفی که ریشه در ترس دارد، چشم­انداز مثبت ریشه در تمایل و خواستی قوی برای ساختن آینده­ای بهتر دارد.(سبحانی­نژاد و همکاران، 1385).