فرآیند یادگیری سازمانی: هوبر(1991) یک رویکرد نظام مند و چهار مرحله­ای برای فرآیند یادگیری سازمانی ذکر می کند. او این فرآیند را فرآیندی می داند که موجب دسترسی پذیری دانش می شود.:

1-       کسب دانش و اطلاعات : یادگیری زمانی اتفاق می افتد که سازمان دانش لازم را کسب کند کسب دانش و اطلاعات  از طریق کنترل محیط استفاده  از سیستم های اطلاعاتی برای ذخیره کردن اطلاعات، بازیافت اطلاعات، انجام تحقیقات، اجرا، آموزش و مانند اینها صورت می­گیرد. یادگیری نه تنها از طریق کسب دانش از خارج سازمان اتفاق می افتد بلکه به واسطه تنظیم مجدد دانش موجود، تجدید نظر در ساختارهای دانش قبلی و ساختن نظریه­ها و یا تجدید نظر در آنها اتفاق می افتد.

2-       توزیع اطلاعات: در این فرآیند سازمان در اطلاعات بین واحدها و افراد سهیم می شود.

3-       تفسیر اطلاعات: تفسیر اطلاعات فرآیند است که  از طریق آن اطلاعات معانی قابل فهم و مشترکی پیدا می کنند. به عبارتی دیگر تفسیر اطلاعات به فرآیند انتقال رویدادها، ایجاد مدل هایی برای فهم استخراج معنا و جمع کردن طرح های مفهومی گفته اطلاق میشود.

4-       حافظه سازمانی: حافظه سازمانی به مخزنی اشاره می کند که در آن دانش برای استفاده، ذخیره می شود. افراد شخصیت، عادات و باورهای خود را در طول زمان توسعه می­دهند، سازمانها نیز ایدئولوژی و نگرشها جهانی خود را توسعه می دهند افراد می­آیند و می­روند، رهبری تغییر می کند ولی حافظه سازمانی، رفتارها، طرح­های ذهنی، هنجارها و ارزش­ها را در طول زمان حفظ می کند. عوامل زیادی در ایجاد حافظه سازمانی دخالت دارند:

الف) بخشی از حافظه سازمانی در ذهن افرادی است که بر اساس تجربه خود به کسب دانش نائل می شوند.

ب)- بخشی از حافظه سازمانی در فرهنگ سازمانی نهفته است؛ فرهنگ سازمانی روش است که افراد می آموزند تا به ادارک ، تفکر و احساس درباره مسائل سازمانی بپردازند.

ج)- تکنولوژی­ای اطلاعاتی برای ذخیره اطلاعات سازمانی به وجود آمده­اند که بخشی از حافظه سازمانی را تشکیل می دهند( به نقل از حیدری تفرشی و همکاران،1381، صص229-228)