مهارت­های یادگیری سازمانی: مارکوارت(1385، صص74-70) مهارت های کلیدی پنج­گانه زیر را برای کاهش ناتوانایی های سازمانی و ایجاد و حداکثر سازی یادگیری سازمانی ضروری می­داند:

1-       تفکر سیستمی، چارچوب مفهومی برای ایجاد الگوهای روشن تر ارایه نموده، و تعیین می کند که چگونه آنها به طور اثر بخش تغییر می کنند.

2-       مدل های ذهنی مفروضات عمیقی هستند که بر نگرش­ها و اقدامات مان در دنیا تأثیر می گذارند. برای مثال مدل ذهنی یا تصورمان  از یادگیری کار و یا وطن پرستی بر تعاملات و رفتارمان در موقعیت های خاصی که این مفاهیم را به کار می بریم، تأثیر می گذارند.

3-       شایستگی شخصی، بیانگر سطح بالایی از حرفه­ای بدون در یک موضوع یا در حوزه­ای  از مهارت خاص، است. این شایستگی مستلزم تعهد بلند مدت به یادگیری است که منجر به تخصص، تبحر ویژه و جذابیت در زمینه وظایف یا مسئولیت های سازمانی ما می شود.

4-       یادگیری خود هدایتی[1]: ابزاری است که فرد آگاهانه و مشتاقانه، مسئولیت یادگیرنده شدن خود را می پذیرد. عناصر یادگیری خود هدایتی شامل آگاهی از سبک یادگیری فردی، توانمندی ارزیابی نیازها  شایستگی های خود و مرتبط کردن اهداف کسب و کار به نیازهای یادگیری است.

5-       گفتمان[2]، بیانگر سطح بالایی از شنود و ارتباطات بین افراد است. این امر، نیازمند کشف آزاد و خلاق مسائل مناسب، توانایی شنود عمیق نظرات یکدیگر همراه با معلق ساختن دیدگاه های خویش است گفتمان، یک ابزار کلیدی برای مرتبط ساختن، کشف کردن و ایجاد هماهنگی بین یادگیری و عمل در محیط کار است.



[1] sele-directed learning

[2] dialogue